sophistication
/səˌfɪstɪˈkeɪʃn̩/

معنی

کمال، اغوا، تحریف، سفسطه، دلفریبی
سایر معانی: (نادر) به کار بردن سفسطه یا روش های سوفسطایی، کار کشتگی، پختگی، پیراستگی (رجوع شود به: sophisticated)، مهارت

دیکشنری

پیچیدگی
اسم
perfection, integrity, maturity, completeness, sophistication, complementarityکمال
sophisticationدلفریبی
fallacy, sophistry, sophism, casuistry, sophistication, elenchusسفسطه
distortion, falsification, anagram, sophistication, garble, mutilationتحریف
seduction, temptation, enticement, seducement, sophistication, allurementاغوا

ترجمه آنلاین

پیچیدگی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.