فقط، منحصرا، محضا، بتنهایی سایر معانی: تنها، به تنهایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدی، رسمی، گرفته، موقر، باتشریفات سایر معانی: صادقانه، صمیمانه، از ته دل، از صمیم قلب، قانونی، مستند، شرعی، طبق رسوم و موازین مذهبی، مذهبی، پر ابهت، سنگین، پرجلال، پرشکوه، خطیر، (مسئولیت و غ ...
مشاور، وکیل سایر معانی: درخواست کننده ی کمک یا اعانه و غیره، مشتری جوینده، (حقوق - انگلیس) مشاور حقوقی (که از barrister پایین تر است)، کسی که اسناد ومدارک عرضحال را تهیه میکند [حقوق] وکیل (ک ...
مواظب، نگران، مشتاق، ارزومند، دلواپس، مایل سایر معانی: علاقمند به، در فکر، مضطرب، خواهان
ماده جامد، سفت، خالص، یک پارچه، سخت، محکم، بسته، قوی، نیرومند، استوار، قابل اطمینان، جامد، توپر، مستحکم، منجمد، حجمی، سه بعدی، ز جسم سایر معانی: جامد (در برابر: مایع liquid و گاز gas)، بربست ...
خاکسُره [زمینشناسی] جریان کُند گرانروِ خاک و دیگر مواد سطحی به سمت پایین شیب با سرعت 0/5 تا 5 سانتیمتر در سال
واژههای مصوب فرهنگستان
گوشه نشین، عابد، پرت، منزوی، تک، منفرد، مجرد، تنها سایر معانی: یکه و تنها، فقط، فرد، منحصر بفرد، یگانه، دور افتاده، خلوت، (گیاه شناسی) تک رست، (جانور شناسی) تک زی، غیر اجتماعی
تنهایی، خلوت، انفراد، جای خلوت سایر معانی: انزوا، تک زیستی، گوشه نشینی
تک خوانی، تک، تک نوازی، بطور انفرادی سایر معانی: (موسیقی) قطعه یا آهنگ یکنفری، آواز یکنفری، تک رقصی، تکی، بدون همراه، یکنفری، یکنفره، یک تنه، انفرادی، (بازی ورق که در آن هر کس برای خودش بازی ...
حل شدنی، پرداختنی، عدم اعسار، قدرت پرداخت دین، حل کردنی، تحلیل بردنی، ملائت سایر معانی: توانایی پرداخت بدهی [حسابداری] توانائی ایفای تعهدات [شیمی] قدرت حلالپوشی [حقوق] استطاعت، ملائت، توانای ...
(به ویژه در نمایش) رقص و آواز، توضیح زاید، توضیح واضحات، توضیح گریز آمیز
(مقاومت فزاینده ی هوا هنگام نزدیک شدن هواپیما و غیره به سرعت صوت) دیوار صوتی، سد صوتی (sound barrier هم می گویند)