solicitous
/səˈlɪsətəs/

معنی

مواظب، نگران، مشتاق، ارزومند، دلواپس، مایل
سایر معانی: علاقمند به، در فکر، مضطرب، خواهان

دیکشنری

دلسوز
صفت
apprehensive, gazing, solicitous, anguished, agaze, agogنگران
anxious, solicitousدلواپس
eager, keen, enthusiastic, aspiring, avid, solicitousمشتاق
wistful, aspirant, desirous, ambitious, anxious, solicitousارزومند
willing, oblique, wanting, inclined, wishing, solicitousمایل
careful, attentive, cautious, alert, watchful, solicitousمواظب

ترجمه آنلاین

خواهان

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.