ناشى از پیمان شکنى، دروغ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیبایی، جلوه، نمایان، ظاهری، ظاهر نما سایر معانی: نمودین، وانمودی
حیله گر، ناقلا، محیل، موذی، کنایه دار، سربتو، ناتو، شیطنت امیز سایر معانی: (محلی) ماهر، زبردست، آب زیر کاه، فریبکار، رند، مکار، نابکار، حیله گرانه، فریبکارانه، رندانه، مکر آمیز، نابکارانه، ب ...
پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز
درونی، خصوصی، ذهنی، فاعلی، وابسته بطرز تفکر شخص سایر معانی: ویری، شخصی، فردی، نظری، تصوری، انگاشتی، وابسته به تصور و تحلیل خود هنرمند، خود انگاشتی، درونزاد، خیالی، دریاخته، ذهن گرا، ذهن گرای ...
خیال پرور، خیال پرست سایر معانی: وابسته به آرمانشهر، آرمانشهری، آرمانی، آرمان گرایانه، واهی، خیال پردازانه، خواب و خیالی، خیالباف، رویا گرای، خیال گرای، ساکن جزیره aipotu، اهل اتویپی، خیالی، ...
تعهد به ارائۀ خدمات پایۀ تلفنی یا سایر خدمات مخابراتی به کل جمعیت کشور یا یک ناحیه با بهایی که در استطاعت عموم مردم باشد [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
گونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که بزرگترین گونۀ فیلماهی است و بدنش خاکستری یا سبز تیره و پهلوها روشن ...
گونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که غشاهای آبششی آن با هم در ارتباطاند [زیستشناسی - علوم جانوری] ...
آمیزهای از فیلم مستند و مجموعۀ احساسی دربارۀ زندگی یا موقعیتها و رویدادهای واقعی [سینما و تلویزیون]
درک نادرست از پیوند میان دو رویداد نامرتبط [آیندهپژوهی]