چرخۀ فقر [جامعهشناسی] انتقال پدیدۀ فقر از نسلی به نسل دیگر
واژههای مصوب فرهنگستان
فقرزده [جامعهشناسی] کسی یا گروهی که دچار فقر است |||متـ . فقیر
[نساجی] لیف مصنوعی پیویاسید ( پلی وینیل کلراید )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نوعی کانی، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (U,Th)(Ca,Na)2(K1-x[ ]x)Si8O20, x~0.5 - وجه تسمیه : احتمالا نام محلی است
بى نواکردن، نیازمندکردن، فقیرکردن، بى نیروکردن
نان شیرینی پف کرده، نان شیرمال
گسلگامه [ژئوفیزیک] پهنهای که در آن یک گسل پایان مییابد و گسل دیگر با گامی به چپ یا راست، در همان امتداد شروع میشود ...
[زمین شناسی] نام دیگر کانی stishovite.
گدا خانه، گدایی، محل سکونت گدایان سایر معانی: (گیاه شناسی) علف گدا (انواع گیاهانی که در شرق ایالت متحده برای بهسازی زمین کشت می شود به ویژه: desmodium purpureum)، دریوزگی، فقر شدید، مسکینی، ...
ورشکسته، بی پول سایر معانی: لات و لوت، آس و پاس، فاقد پول نقد، زمان گذشته فعل: break
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا سایر معانی: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی
فقر، بی چیزی سایر معانی: فقر شدید، مستمندی، تهیدستی، فقر وفاقه، افلاس، عسرت