حشو و زوائدی سایر معانی: وابسته به همانگویی یا حشو قبیح (رجوع شود به: tautology)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای تودماغی، صدای زه، صدای دنگ دنگ ایجاد کردن سایر معانی: (چله ی کمان یا تار ساز زهی) ترنگیدن، ترنگاندن، نواختن، تو دماغی حرف زدن، حرف تو دماغی، صدای خیشومی، بیخ حلقی (twangle هم می گویند)، ...
ساده، صمیمی، بی ریا، بی پیرایه، بی تکلیف سایر معانی: دگرگون نشده، بی تغییر، نادگرسان، تحت تاثیر قرار نگرفته
عاری از شرم، بی خجالت، بدون شرم سایر معانی: (از شرم) سرخ نشده
ناپاک، کثیف، پلید، شوخگن، ناپاکانه، به طور کثیف
واقعی، حقیقی، اصیل، بدون تصنع سایر معانی: صمیمانه، مخلصانه، بی شیله پیله، راستین، غیرتصنعی، تقلبی
غیر قابل سرزنش، بری از اتهام سایر معانی: تردید ناپذیر، استیضاح ناپذیر، اتهام ناپذیر، قابل اعتماد، موثق [حقوق] غیر قابل جرح، غیر قابل رد
زشت، ناگوار، نامطبوع، ناخوش آیند، نا مطلوب، ناخوشایند، خالی از لطف سایر معانی: زننده، نادلپذیر، بد قلق
غیر قابل اعتماد، غیر معتمد، ناپایدار
شسته نشده، حمام نگرفته سایر معانی: جز ومردم عادی
ناخوش آیند، ناخواسته سایر معانی: ناخوش ایند
زهراگینی، سمیت