خودمانی سایر معانی: یاری، رفاقت، مساعدت [کامپیوتر] میزان آسان بودن کار با کامپیوتر یا برنامه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاحشه، خانم، بانو سایر معانی: (خطاب مودبانه) خانم، مادام، کدبانو، خانم خانه، خانه دار، ببانوان شوهر دار که غیر انگلیسی باشندگفته میشود
زن وشوهر
کمک، جفت، مات، دوست، شاگرد، همسر، رفیق، لنگه، همدم، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن سایر معانی: مونس، مصاحب، هم صحبت، (در ترکیب) هم -، (انگلیس - خودمانی - خطاب دوستانه) رفیق، (در چیز ...
پروندۀ پزشکی [علوم دارویی] پروندۀ قابل استناد حاوی اطلاعات پزشکی بیمار شامل شرح حال بیماری و اقدامات تشخیصی و درمانی و نتایج آنها و نحوۀ پیگیری ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جزء، شعبه، اندام، بخش، عضو، کارمند سایر معانی: اندام (به ویژه اندام تناسلی یا دست و پا)، عضو بدن، (اداره و باشگاه و غیره) عضو، هموند، (پل یا ساختمان یا معادله ی ریاضی یا جمله یا رده بندی و غ ...
عقبماندگی ذهنی [روانشناسی] اختلالی که در آن کارکرد هوش آشکارا زیر میانگین است|||متـ . کمتوانی هوشی intellectual disability ...
توانا، بزرگ، قوی، نیرومند، مقتدر، زورمند سایر معانی: پرتوان، پرزور، قدرتمند، توانمند، توانگر، سهمگین، سترگ، بسیار محکم، شدید، تهمتن، (عامیانه) بسیار، خیلی، زیاد، یک دنیا
هم دست، شریک، یار، رفیق، بابا، رفیق شدن سایر معانی: دوست، (عامیانه) دوست بودن با، رفاقت کردن با [کامپیوتر] سیستم تلویزیونی رنگی Phase alteration line - علامت اختصاری PHase-Alternate-Line . ن ...
مطبوعیت، صفا، خوشی، خوش مشربی، بشاشت
لذت، کیف، خوشی، انبساط، خوش وقتی، عیش، شهوترانی، خوشایند بودن، لذت بردن سایر معانی: مسرت، حظ، رامش، میل، خواسته، دلخواه، مایه ی لذت، مایه ی دلخوشی، لذت بخش، لذت بردن از، کیف کردن، محظوظ کردن ...
پیشرِناپ [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رِنای پیک پیشساز