معنی

توانا، بزرگ، قوی، نیرومند، مقتدر، زورمند
سایر معانی: پرتوان، پرزور، قدرتمند، توانمند، توانگر، سهمگین، سترگ، بسیار محکم، شدید، تهمتن، (عامیانه) بسیار، خیلی، زیاد، یک دنیا

دیکشنری

توانا
صفت
mighty, capable, able, puissant, authoritativeتوانا
great, large, big, major, mighty, grossبزرگ
strong, powerful, mighty, formidable, vigorous, potentنیرومند
strong, powerful, potent, heavy, bouncing, mightyقوی
powerful, strong, mighty, handy, knacky, light-handedمقتدر
mighty, vigorousزورمند

ترجمه آنلاین

توانا

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.