قابل ادعا، قابل مطالبه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور شنوی (قدرت کسانی که ادعا می کنند می توانند حرف دیگران را از فواصل بسیار بعید هم بشنوند و بازگوکنند)، غیب شنوی
اسم خاص مونث
روشن بینی، بصیرت سایر معانی: غیب بینی، نهان بینی
نهان بین، روشن بین سایر معانی: وابسته به نهان بینی یا روشن ضمیری، ژرف بین، روشن ضمیر، غیب بین، غیب گو
[شیمی] بالن کلایزن - بالن کلایزن
[شیمی] نوآرایی کلایزنی - نوآرایی کلایزنی
[زمین شناسی] جام بیل منقاری
(عامیانه) کم حرف زدن، حرف نزدن، از گفتن خودداری کردن
نیازمند به توجه فوری، فوتی، پرهیاهو، پر سروصدا، دادزننده، نیازمندبرسیدگی فوری
اجتماعی در خارج، پیک نیک سایر معانی: پیک نیک (معمولا کنار دریا) که طی آن صدف (یا ماهی و مرغ و غیره) را روی سنگ و آتش می پزند، خوراکی که بدین روش پخته می شود
بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن سایر معانی: چهار دست و پا بالا رفتن، به سختی بالا رفتن از، بالا روی (با تقلا)