درست نشدنی، بازیافت نکردنی، بر نگشتنی سایر معانی: غیرقابل مطالبه ی مجدد یا ادعای مجدد، بازخواه ناپذیر، بازیافت ناپذیر، مسترد نشدنی، (مجددا) به دست نیاوردنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل استرداد، ادعا پذیر سایر معانی: قابل استرداد، ادعا پذیر
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.