جنبه، مشخصات، صفت ممیزه، منش نما، نشان ویژه، مشخصه، خاص، نهادی، نهادین، خیمی سایر معانی: منش، ویژگی، خصوصیت، خصیصه، سرشت، فروزه، (ریاضی - لگاریتم) نمودگر، مشخص (تابع)، ممیز (حلقه)، مبین [حسا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو موسس (به ویژه در سازمان هایی که دارای امتیاز نامه ی رسمی هستند)، یکی از بنیانگذاران
عفت، نجابت، پاکدامنی، عفت وعصمت، سادگی سایر معانی: پرهیزکاری، پارسایی، عصمت، تجرد، پرهیز از مقاربت جنسی (به خاطر ملاحظات مذهبی)
تحقیر کردن، از قیمت کاستن، ارزان شدن، ناچیز شمردن سایر معانی: خوار کردن، خفیف کردن، قابل تحقیر کردن، ارزان کردن، از قیمت چیزی کاستن
صمیمی، بسیار نزدیک، خودمانی، پهلوی یکدیگر، محرمانه
زیبا، شیک، باب روز سایر معانی: (فرانسه) شیک
سنج، ترتیب زنگهای موسیقی، ناقوس رابصدا دراوردن، صدای سنج ایجاد کردن سایر معانی: آهنگی که از زدن زنگ یا ناقوس یا زنگوله تولید شود، (با زنگ یا ناقوس یا استوانه ای فلزی) آهنگ نواختن، زنگیدن، (ب ...
دودکش پاک کن، کسی که کارش پاک کردن لوله ی بخاری و شومینه است، بخاری پاک کن [بهداشت] دودکش پاک کن
پسند، انتخاب، چیز نخبه، برگزیده سایر معانی: گزینش، چاره، گزینه، گزیر، امکان، شخص یا چیز گزیده شده، منتخب، (بهترین و برگزیده ترین بخش یا نوع) شاهوار، نخبه، خوب، گزیده، گل سرسبد [نساجی] انتخاب ...
انتخاب کننده، گزینگر سایر معانی: chooser choosey : گزینگر
هم سرایان، نغمه سرایان هم اهنگ، دسته خوانندگان، برگردان، هم سرایی کردن سایر معانی: هم صدایی، هم سرایی، رامشگری، رامشگران، هم صدا شدن، یک دل و یک زبان گفتن، (تئاتر یونان باستان - دسته ای از ب ...
زمان سنج، کرونومتر، گاه شمار، وقتنگار، گاه نگار سایر معانی: (ساعت بسیار دقیق برای زمان سنجی مسابقات و تجربیات علمی و غیره) گاه سنج، ثانیه شمار [مهندسی گاز] زمان سنج، ثانیه شمار [زمین شناسی] ...