معنی

پسند، انتخاب، چیز نخبه، برگزیده
سایر معانی: گزینش، چاره، گزینه، گزیر، امکان، شخص یا چیز گزیده شده، منتخب، (بهترین و برگزیده ترین بخش یا نوع) شاهوار، نخبه، خوب، گزیده، گل سرسبد
[نساجی] انتخاب - برگزیدن
[ریاضیات] انتخاب
[آمار] انتخاب

دیکشنری

انتخابی
اسم
election, choice, selection, option, pickup, draftانتخاب
choice, admiration, approbation, selectionپسند
choiceچیز نخبه
صفت
chosen, choice, favorite, select, selective, pickedبرگزیده

ترجمه آنلاین

انتخاب

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.