[عمران و معماری] بادبند X
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی)، علف خرس، زنگوله ای نخدار (انواع گیاهان جنس yucca و nolina از خانواده ی agave که برگ های دشنه مانند دارند)، سخت در آغوش گیری، (مثل خرس) دو دستی بغل کردن
تقویت کردن، افزودن بر
تلخی سایر معانی: تندی
سحر، جادو گری سایر معانی: (با the) رجوع شود به: black magic
شوراب، اب شور، اشک، اب نمک سایر معانی: آب نمک، آب پر نمک (که برای خیارشور خواباندن و غیره به کار می رود)، آب دریا، شورآب، شورآبه، دریا، اقیانوس، در آب نمک خواباندن، آب نمک زدن، نمک سود کردن ...
چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر، محفل، دور، حوزه، طوق، احاطه کردن، دور زدن، مدور ساختن، دور گرفتن سایر معانی: پرگر، برهون، پرهون، گردی، گردک، حلقه ی دوستان (و غیره)، جرگه، آویژگا ...
(امریکا - رستوران یا فروشگاه یا میخانه ای که به طور غیر منصفانه گران است) تاراجگاه
یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن سایر معانی: به هم آمیختن، یکپارچه شدن، در هم ادغام شدن، بشلیدن، همبسته شدن، (در مورد استخوان شکسته و غیره) به هم جوش خوردن، منعقد شدن
مقابله کردن، تطبیق کردن، مقابله وتطبیق کردن سایر معانی: (متن ها و آمار و غیره) مقابله کردن، همسنجی کردن، مقایسه کردن، واخواندن، (صفحات یا بخش های کتاب یا اسناد و غیره را) مرتب کردن، سامانبند ...
پیوسته، مربوط، بسته، منتسب، مسلسل، متصل، مرتبط سایر معانی: وصل، همپیوند، یکپارچه، هموسته، (از نظر منطقی یا طبیعی) وابسته، خویش، منسوب، هم خون، هم تبار، خویشاوند (نسبی یا سببی)، (از نظر شغلی ...
جفت، زن و شوهر، دوتا، نر و ماده، زوج، جماع کردن، جفت شدن، عمل امتزاج و جفت کردن، بهم بستن، وصل کردن، جفت کردن، پیوستن سایر معانی: دو عدد، (عامیانه) چند، چند عدد، چند تا (گاهی بدون: of)، جفت ...