collate
معنی
سایر معانی: (متن ها و آمار و غیره) مقابله کردن، همسنجی کردن، مقایسه کردن، واخواندن، (صفحات یا بخش های کتاب یا اسناد و غیره را) مرتب کردن، سامانبندی کردن، منظم کردن، (برای چاپ) آماده کردن
[کامپیوتر] تلفیق کردن، مرتب کردن، مقابله کردن، تلفیق . - تلقین کردن، تلقین مرتب کردن صفحات چاپی قبل از آن که به صورت کتاب در آید . برخی از دستگاههای فتوکپی، تلفیق نوشته های چند صفحه ای را به طور خودکار انجام می دهند . وقتی چندین کپی از یک نوشته چاپ کردید، اگر می خواهدی صفحات به طور مرتب و حیح چاپ شوند . " collate " را انتخاب کنید ؛ تمام نوشته بیش از یک بار به چاپگر فرستاده می شود . اما اگر " collate" را انتخاب نکنید، ابتدا چندین کپی از صفحه ی 1، سپس چندین کپی از صفحه 2 و ... خواهید داشت پس با انتخاب collate چاپ سریعتر می شود، زیرا چاپگر هر صفحه را یک بار دریافت می کند . فرمان تکرار چاپ هر صفحه نیز به هماره آن صفحه خواهد بود.
[ریاضیات] مقابله و تطبیق کردن