نفقه سایر معانی: خرجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت رفع خطر، سوت رفع خطر هوایی
چاره، شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای سایر معانی: فرعی، ثانوی، گزین، راه یا کار دیگر، دگره، شق ثانی، گزینه، جگاره، (امریکا) وابسته به مدارس یا سازمان ...
فرعی، تابع، کمک، کمکی، مربوط به کلفت سایر معانی: (گیاه شناسی) دولبه (مانند ساقه ی مسطح برخی علف ها) (ancipitous هم می گویند)، دستیار، معین، (اغلب با to) تابع، وابسته، مستخدم بومی [حقوق] تبعی ...
پاسخ، جواب، دفاع، دفاع کردن، از عهده برامدن، پاسخ دادن، جواب دادن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن سایر معانی: تلافی، تلافی کردن، عمل به مثل ک ...
ادم کهن سال، ادم کهنه پرست، پیش از طوفان نوح، وابسته به پیش از طوفان سایر معانی: (مزاح یا تحقیرآمیز) قدیمی، کهنه، پیر، کهنسال، بدوی، مال عهد دقیانوس، وابسته به پیش از توفان نوح
عتیقه، کهنه، باستانی، عتیق سایر معانی: آنتیک، اثر قدیمی، کهن، سالخورده، قدیمی ماب، کهنه مسلک، از مد افتاده، بی رواج، دیروزین، به سبک عتیقه های دوران باستان، سبک کلاسیک، وابسته به عتیقه و عتی ...
نادان، ابله سایر معانی: احمقانه، نابخردانه، وابسته به خر، الاغ مانند، بی شعور، خرصفت
اظهار کننده، ادعا کننده سایر معانی: جسور، پر مدعا، پر جرات، کسی که از حق خود دفاع می کند، سمج، حاضرجواب، بی محابا، مدعی
وابسته به گوارش (یا همگون سازی) (assimilatory هم میگویند)، assimilatory : همجنس کننده، هم جنس شونده، شباهت دار
مغرور، مطمئنا سایر معانی: مطمئنا
جو، کرهء هوا، پناد، واحد فشار هوا، فضای اطراف هر جسمی سایر معانی: هوای هر جای بخصوص، حالت (در مورد مکان)، محیط، حالت و اثر کار هنری، (عامیانه) گیرایی، حالت بخصوص (در اثر مبلمان و تزئینات)، ( ...