alternative
معنی
سایر معانی: فرعی، ثانوی، گزین، راه یا کار دیگر، دگره، شق ثانی، گزینه، جگاره، (امریکا) وابسته به مدارس یا سازمان هایی که از روش های نوین یا غیر سنتی پیروی می کنند، واره ای، دو شقی
[حسابداری] شق، آلترناتیو
[سینما] متناوب
[حقوق] شق، چاره
[نساجی] متناوب - مترادف
[ریاضیات] روش، مقابل، فرض مقابل، تناوبی، جایگزین، گزینه، شق، راه، بدیل، دگرین، متناوب، چاره
[آب و خاک] جایگزین، گزینه