atmosphere
/ˈætməsˌfɪr/

معنی

جو، کرهء هوا، پناد، واحد فشار هوا، فضای اطراف هر جسمی
سایر معانی: هوای هر جای بخصوص، حالت (در مورد مکان)، محیط، حالت و اثر کار هنری، (عامیانه) گیرایی، حالت بخصوص (در اثر مبلمان و تزئینات)، (هوایی که به ارتفاع هزار کیلومتر دور زمین را فرا گرفته است و هفتادوهشت درصد آن نیتروژن و بیست و یک درصد آن اکسیژن و یک درصد آن گازهای دیگر است) کره ی هوا، اتمسفر، هوا سپهر، نیوار، جو سایر ستاره ها و سیارات، (فیزیک) واحد فشار معادل با 101/325 نیوتون بر هر مترمربع، فضای اطراف هرجسمی مثل فضای الکتریکی ومغناطیسی
[علوم دامی] مجموعه گازهای پیرامون زمین
[شیمی] 1- (هوایی که به ارتفاع هزار کیلومتر دور زمین را فرا گرفته است و هفتادوهشت درصد آن نیتروژن و بیست و یک درصد آن اکسیژن ویک درصد آن گازهاى دیگر است ) کره ى هوا، اتمسفر، جو، هوا سپهر، نیوار 2- جو سایر ستاره ها و سیارات 3- هواى هر جاى بخصوص 4- حالت (در مورد مکان )، محیط 5- حالت و اثر کار هنرى 6- (فیزیک ) واحد فشار معادل با 325/101 نیوتون بر هر مترمربع
[سینما] فضا یا محیط - روح فضا
[برق و الکترونیک] جو، اتمسفر مخلوطی از گازها، به ویژه اکسیژه و نیتروژن، که تا فاصله 100 مایلی ( 160 کیلو متری ) از سطح زمین را در بر می گیرد . فشار جو در سطح دریا در حدود 760میلیمتر جیوه در صفر درجه ی سانتیگراد است که به عنوان واحد فشار 1 اتمسفر نیز شناخته می شود .
[فوتبال] واحد فشار هوا
[زمین شناسی] جو یا آتمسفر قسمت گازی سیاره، پوشش هوای زمین. یکی از محیط های فیزیکی زمین.
[نساجی] جو - اتمسفر
[ریاضیات] جو، هوا
[معدن] هواکره (زمین شناسی فیزیکی)
[خاک شناسی] اتمسفر
[نفت] جو
[آب و خاک] جو، اتمسفر

دیکشنری

اتمسفر
اسم
atmosphere, barley, grain, flapdoodle, aerosphereجو
atmosphereپناد
aerosphere, atmosphereکرهء هوا
atmosphereواحد فشار هوا
atmosphereفضای اطراف هر جسمی

ترجمه آنلاین

جو

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.