بندآمدن [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] فرایندی که در آن پمپ اسپرسوساز قادر به تولید فشار کافی برای عبور دادن آب از سابه قهوه نیست و در نتیجه عصارهگیری مختل میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بهانه، غرفه، اخور، لژ، صندلی، بساط، عذر، جایگاه ویژه، دکه چوبی کوچک، جای ایستادن اسب در طویله، به اخور بستن، دور سرگرداندن، ماندن، قصور ورزیدن، طفره زدن، از حرکت بازداشتن سایر معانی: (در اصط ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروار، پرواری
خط واماندگی [حملونقل هوایی] مرز بین وضعیت مورد قبول توربین گازی و ناحیۀ واماندگی به ازای ارتفاع معلوم
[ریاضیات] ایست
[ریاضیات] تعریف ایست
[علوم دامی] اسب نر بالغ .
[ریاضیات] بلور های سرد شده
بلورش جمعی [فیزیک] تجمع ریزدانهها یا بلورکهای بلور برای تشکیل دانههای درشتتر
[کامپیوتر] یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز آن توسط کنگره ایالات متحده آمریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی و تلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
[عمران و معماری] هزینه نصب
(کان شناسی ـ دارای بلورهای بسیار ریز میکروسکوپی) نهان بلور