آدم، خلیج کوچک، خور، یارو، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، شخص سایر معانی: شاخابه، شیل، گوشه یا فرو رفتگی یا حفره (مثلا بین چند صخره)، دره ی کوچک، گذرگاه، تنگ، (در جنگل) زمین بی درخت، (معماری - گچ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] ساحل خلیجی یک ساحل دارای دهانه خلیجی تشکیل شده در یک خور.
سقف دارای گچ بری مقعر
خلیج کوچک، خور، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، (خودمانی) یارو، شخص، آدم
[زمین شناسی] کوولیت - فرمول شیمیایی : CuS - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفید - رنگ:آبی متالیک، زرد و قرمز - جلا:فلزی - سیستم تبلور:هگزاگونال - کلیواژ: در یک جهت کامل - سختی: 1.5 - 2 - رنگ خ ...
پیمان، موافقت، عهد، عهد نامه، میثاق بستن، پیمان بستن سایر معانی: (معمولا به صورت کتبی و به همراه مراسم و تعهدات اخلاقی یا مذهبی) عهد، میثاق، شرط، بیعت، تعهد اعضای کلیسا مبنی بر پیروی و دفاع ...
[حقوق] شرط مندرج در اجازه نامه یا سند انتقال مبنی بر تضمین استفاده بلامعارض و بدون مزاحمت از ملک، واگذاری مطلق
پیمان، میثاق، عهد، پیمان بستن، میثاق بستن
طرف قرارداد (یا تعهد یا میثاق)، پیمان بند، متعهد، میثاقگر
(کسی که تعهدات مذکور در قرارداد یا میثاق را به عهده می گیرد) میثاق پذیر، تعهد کننده، اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
پوشَن [عمومی] پوشش محافظ برای اشیایی مانند لباس و کتاب |||* معادل پوشن از ترکیب پوش و ـَ ن (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است.
واژههای مصوب فرهنگستان
لفاف [مهندسی مخابرات - پست] ظرف یا پارچه یا کاغذ مقاومی برای بستهبندی مرسولهها و حفاظت از آنها در هنگام جابهجایی