cover

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

پوشَن [عمومی]

پوشش محافظ برای اشیایی مانند لباس و کتاب |||* معادل پوشن از ترکیب پوش و ـَ ن (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است.

انگلیسی

cover

واژه‌های مشابه

cover crop

گیاه پوششی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که برای حفاظت از خاک و رطوبت و تأمین نیتروژن برای گیاه بعدی و اصلاح و افزایش مادۀ آلی خاک و مهار آفات کشت می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cover crop

(کشاورزی) گیاه پوششی (که زود رست است و برای پوشش زمین و جلوگیری از فرسایش خاک کاشته می شود: مانند شبدر) [خاک شناسی] پوشش گیاهی [آب و خاک] زراعت حفاظتی ،زراعت پوششی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cover factor

[نساجی] ضریب پوشش ( پارچه )

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cover glass

[ریاضیات] شیشه ی محافظ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cover head

[زمین شناسی] سرپوش تجمعی ضخیم از آوارها که از مخروط های تالوس و بادبزن های آبرفتی تشکیل شده است که بر روی یک پیکان دریایی بالا آمده قرار گرفته اند. این مواد در حین و بعد از تکوین پلکان نهشته ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cover material

پوشانه [مهندسی محیط زیست و انرژی] ماده‌ای که در خاک‌چال برای پوشش پسماند جامدِ متراکم به کار می‌رود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cover sand

[زمین شناسی] ماسه پوش نهشته بادی از ماسه ریز تا بسیار ریز که معمولاً حاوی بیش از 90% کوارتز است و این باور در مورد آن وجود دارد که توسط کولاک های شدید برف در حین عصر یخچالی نهشته شده است.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cover up

1- کاملا پوشاندن، (در چیزی) پیچیدن 2- نهان کردن، (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن، افشا نکردن 3- نهان سازی، لاپوشانی، نهان سازی، سرپوش گذاری (هر کار بد یا منظور بد) [حقوق] سرپوش نهادن، ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

coverage problem

[آمار] مسئله پوشانش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

coverage stereoscopic

[خاک شناسی] پوشش استریوسکوپی

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش