معنی

آدم، خلیج کوچک، خور، یارو، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، شخص
سایر معانی: شاخابه، شیل، گوشه یا فرو رفتگی یا حفره (مثلا بین چند صخره)، دره ی کوچک، گذرگاه، تنگ، (در جنگل) زمین بی درخت، (معماری - گچ بری یا تزئینات مشابه چوبی و سنگی و غیره به ویژه در اطراف طاق) تزیین مقعر، کاو آذین، (پیش آمدگی دیوار که لامپ های برق را می پوشاند) چراغ پوش، طاق کوژ، طاق ضربی، فرو رفتگی کاو داشتن، کاو شدن، قوسدار (یا مقعر) کردن یا شدن، (انگلیس - خودمانی) پسر، مرد، کاکا، n : ز، ادم
[آب و خاک] خلیج کوچک خور

دیکشنری

کوه
اسم
guy, cove, bloke, fellow, varmint, sirrahیارو
estuary, cove, bay, firth, gulf, inletخور
coveپناهگاه ساحلی دامنه کوه
Adam, man, person, one, fellow, coveآدم
bay, cove, inlet, firth, bight, frithخلیج کوچک
person, one, dude, individual, man, coveشخص

ترجمه آنلاین

خور

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.