رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی، رسیدگی کردن سایر معانی: حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق [بهداشت] رسیدگی [صنعت] ممیزی، بازبینی [حقوق] حسابرسی کردن، ممیزی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] دفتر پیگیری - رکوردهایی که توسط یک برنامه کامپیوتری نگهداری می شود . این رکوردها چگونگی ورود داده به کامپیوتر را بیان می کنند آنها برای اطمینان از قابلیت اعتماد سیستمهای مالی پردا ...
[حسابداری] زنجیره عطف حسابرسی
ممیزیپذیری [رمزشناسی] امکان بازدید مستقیم از فعالیتهای یک سامانه برای پایش سامانه و تشخیص تخطیهای امنیتی بهمنظور ارائۀ پیشنهاد در اصلاح نظارتها و روندها و سیاست ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنعت] ممیزی شونده
[حسابداری] حسابرسی پیرامون کامپیوتر
[حسابداری] روشهای رسیدگی (حسابرسی)
وابسته به شنوایی، سامعه، سامعهای سایر معانی: سماعی
ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع سایر معانی: حسابرس، شنودگر [حقوق] حسابرس، ممیز [نساجی] حسابرس
مجرای گوش
[حسابداری] حسابرسان
سمعی، سامعه، مربوط بشنوایی یا سامعه سایر معانی: وابسته به شنوایی، شنودی، (قدیمی) حاضران، شنوندگان، مربوط به ممیزی و حسابداری