audit
معنی
سایر معانی: حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق
[بهداشت] رسیدگی
[صنعت] ممیزی، بازبینی
[حقوق] حسابرسی کردن، ممیزی کردن، ممیزی
[ریاضیات] ارزشیابی، حسابرس، ممیزی حساب، رسیدگی، رسیدگی به حساب ها، ممیزی، بازبینی حساب، رسیدگی کردن، ممیزی کردن