معنی

[ نَ ] (ع اِ) نعماء. نعمت ها. رجوع به نعماء شود: گویند عالمی است خوش و خرم بی حد و منتهاست در او نعما.ناصرخسرو. ز آنجا همی آید اندرین گنبد از بهر من و تو اینهمه نعما.ناصرخسرو. گفت نشناسی درخت و چشمه ای کز کرمشان بر تو نعما دیده ام.خاقانی.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.