معنی

[ مَ / مُو ] (اِخ) آقاعبدالمولی. از گویندگان معاصر شاه سلطان حسین صفوی و از مصاحبان و مرشدان آذربیگدلی بوده. از علوم و انواع خطوط آگاهی داشته. در یکی از دیه های اصفهان گوشه ای گزیده و مردی بوده است سخت نیکومحضر. از اشعار اوست: ز حسن و عشق به هر شهر داستانی هست حدیث لیلی و مجنون به هر زبانی هست به احتیاط نظر سوی زیردستان کن که از برای مکافات آسمانی هست. شبها در آب و آتشم از اشک و آه خویش درمانده ام چو شمع به روز سیاه خویش. (از آتشکدهٔ آذر چ شهیدی ص ۴۱۹).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.