معنی

[ مُ غار ر ] (ع ص) (از «غ رر») ناقهٔ کم شیر. ج، مَغارّ. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || کف بخیل. (منتهی الارب) (آنندراج). المغار الکف؛ بخیل. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). رجل مغارالکف؛ مرد بخیل. (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.