معنی

[ مُ غارْ رَ ] (ع مص) کم شدن شیر شتر. (تاج المصادر بیهقی). کم گردیدن شیر ناقه. غرار. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمی در هر چیز. (منتهی الارب) (آنندراج). || کم شیر شدن. (منتهی الارب) (آنندراج). || کاسد شدن بازار. (تاج المصادر بیهقی). ناروا گردیدن بازار. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به دهان خورش دادن قمری، مادهٔ خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.