رویدادن، انجام شدنی، انجام شدن
فرهنگ واژههای سره
کوچک شماری، کوچک بینی، زبونی، خواری، خوارسازی، خوارداشت، پستی
توانفرسا
شکیبا، رنج پذیر، تابا
واگذاری، واسپردن، واسپاری، بهره برداری
پاسارگاد
ویژه کردن، کنارگزاری، بخش کر دن
هرزوارش
تهی کردن، تهی سازی، بیرون ریختن
ور آوردن، مایه زنی، کشا کردن، سرشتن، دگرزابی
گمانه زدن، گمانه، دیدزدن، برآورد کردن، برآورد
پیش فراهم کردن، پیش بینی کردن، بسیجیدن