معنی

ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن
سایر معانی: ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن
[نساجی] ویزا( نام تجاری پارچه ای از مخلوط 55% داکرون و 45% پشم فاستونی)

دیکشنری

ویزا
اسم
visa, Visaویزا
visaروادید
visaروادید گذرنامه
فعل
visaویزا دادن

ترجمه آنلاین

ویزا

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.