distort
معنی
سایر معانی: از ریخت انداختن، کج و کوله کردن، کژدیس کردن، کجواج کردن، قلب کردن، کژ نمود کردن، واپیچاندن، غیرعادی جلوه دادن، غیرطبیعی جلوه دادن، نابهنجار نمودن
[شیمی] واپیچیدن، واپیچیده کردن، تابدار کردن
[عمران و معماری] تاب دادن - واپیچیدن
[ریاضیات] تغییر شکل دادن، از شکل انداختن، مسخ