(به کار بردن گرما برای خشک کردن و دود دادن دارو) سوخته سازی، عمل بودن یا خشکاندن، چیزی پیش ازساییدن، سوزاندن شراب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] ضرب معمولی اعداد گویا
[ریاضیات] جمع معمولی اعداد صحیح
[ریاضیات] جمع معمولی اعداد گویا
حق عمری و رقبی، حق استفاده از عین، حق عمری و رقبی داشتن سایر معانی: (حقوق) حق استفاده از عین و نمائات، حق استفاده از ملک دیگری بدون حق تملک یا آسیب رسانی یا تغییر دادن، از عین و نمائات مالی ...
صراف، ربا خوار، سود خوار - تنزیل خوار سایر معانی: تنزیل خوار
ربودن، غصب کردن، بزور گرفتن سایر معانی: سگاریدن، به زور گرفتن، زورستانی کردن [حقوق] غصب کردن
غصب سایر معانی: زورستانی، سگار، تصاحب به عنف [حقوق] غصب، تصرف عدوانی
غاصب سایر معانی: غاصب
غاصبانه، بغضب، بزور
(موسیقی - سابقا) سیلاب، مخفف: ایالت یوتا [برق و الکترونیک] universal time-زمان جهانی زمان خورشیدی میانگین در گرینویچ، انگلستان، که از نیمه شب حساب می شود . قبلاً آن را زمان میانگین گرینویچ ( ...
رحم، زهدان، بچه دان سایر معانی: (کالبد شناسی) زهدان [علوم دامی] رحم