معنی

رحم، زهدان، بچه دان
سایر معانی: (کالبد شناسی) زهدان
[علوم دامی] رحم

دیکشنری

رحم
اسم
uterus, womb, mercy, pity, compassion, clemencyرحم
womb, uterus, matrixزهدان
matrix, uterus, wombبچه دان

ترجمه آنلاین

رحم

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.