انتقالی، مجازی، ترجمهای، استعاری، پچواکی سایر معانی: مجازی، استعاری، ترجمه ای، انتقالی، پچواکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نگارش واژه های یک زبان با الفبای زبان دیگر مثلا نگارش ((عروسی)) و ((تبریز)) به این صورت: aroosi و tabriz) ترا نویسی کردن، ترا نگاشتن، حرف بحرف نوشتن [برق و الکترونیک] ترجمه تبدیل نویسه های ...
نویسه گردانی، حرف به حرف نویسی سایر معانی: نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی اززبانی بزبان دیگر
شفاف، فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی سایر معانی: فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی [نساجی] شفاف کننده - روشن کننده - شفاف - نیمه شفاف
[شیمی] انتقال آمین
انتقال پذیری، فرا فرستادن پذیری، قابلیت فرستادن، قابلیت سرایت سایر معانی: فرا فرستادن پذیری، قابلیت فرستادن، انتقال پذیری، قابلیت سرایت [عمران و معماری] قابلیت انتقال
قابل انتقال، ساری، مسری، انتقال پذیر، قابل سرایت، فرافرستادنی، فرستادنی سایر معانی: (به ویژه بیماری) انتقال پذیر، واگیر(دار)، ترا گسیل پذیر
ارسال، سخن پراکنی، مخابره، انتقال، سرایت، عبور، فرا فرستی سایر معانی: واگیری، (رادیو و غیره) پخش، ترا گسیل، ترا گسیلش، پراکنش، (مکانیک) جعبه دنده، دستگاه انتقال نیرو، زور رسانی، اسبابی که بو ...
[برق و الکترونیک] میکروسکوپ ارسال الکترونی میکروسکوپی که در آن به جای نور مرئی در میکروسکوپ معمولی از باریکه های الکترونی استفاده می شود . باریکه های الکترونی با پیچکهای الکترومغناطیسی ساخته ...
خطای مخابره
[برق و الکترونیک] پیکر بندی انتقال
[شیمی] شبکه عبور [برق و الکترونیک] توری ارسال توری پراش ساخته شده روی پایه شفاف به طوری که تابش به جای منعکس شدن از روی آن از توری عبور کند.