transmission
/trænˈsmɪʃn̩/

معنی

ارسال، سخن پراکنی، مخابره، انتقال، سرایت، عبور، فرا فرستی
سایر معانی: واگیری، (رادیو و غیره) پخش، ترا گسیل، ترا گسیلش، پراکنش، (مکانیک) جعبه دنده، دستگاه انتقال نیرو، زور رسانی، اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود، فرا فرستادن
[شیمی] عبور
[سینما] انتقال - پخش - فرستادن - محور انتقال یا عبور نور
[عمران و معماری] انتقال
[کامپیوتر] ارسال، مخابرات، مخابره، انتقال
[برق و الکترونیک] انتقال ،ارسال فرایند انتقال سیگنال ،پیام ،تصویر ریالیا شکل دیگری از اطلاعات از یک مکان به یک یا جند مکان دیگر با کابل تار نوری ،خطوط سیمی، رادیو،نور،باریکه های مادون قرمز یا سیستم های مخابراتی دیگر .2 . پیام سیگنال یا شکل دیگری از اطلاعات ارسال شونده . 3. نسبت شار نوری ارسال شده در محیط به شار نوری تابیده بر آن . ارسال می تواند به صورت بخشی یا طیفی باشد . آن را ارسال کنندگی نیز می نامند . - انتقال
[مهندسی گاز] انتقال، عبور
[نساجی] انتقال - گذر - عبور
[ریاضیات] ارسال، جعبه دنده، انتقال، عبور
[پلیمر] عبور

دیکشنری

انتقال
اسم
transfer, transition, transmission, transportation, conduction, shiftانتقال
transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignmentارسال
transmission, communication, dispatch, traffic, connection, contactمخابره
passing, pass, transmission, crossing, transit, passageعبور
transmission, contagion, infection, penetration, contagious influence, permeationسرایت
transmissionفرا فرستی
broadcast, transmissionسخن پراکنی

ترجمه آنلاین

انتقال

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.