جن، مایه ترس ووحشت، لو لو سایر معانی: لولو، مایه ترس ووحشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخوف، ترسناک، ژیان، شوم، رنگ پریده، هولناک، خیلی سایر معانی: وحشتناک، سهمگین، بسیار ترسناک، بسیار ناخوشایند، خیلی زننده، گست، بسیار بزرگ، فاحش، شبح مانند، روح مانند، (مهجور) وحشت زده، ترسیده ...
(نادر) روحانی، مذهبی، روح مانند، شبح مانند، روحی، روح وش، خیالی
مناظر متغیر اشیاء، منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل، تخیلات پی در پی و متغیر سایر معانی: (در اصل) فانوس چند رنگ و چند نقش که سایه روشن ها و تصویرهای گوناگون و زود گذر ایجاد می کرد، فانوس جادو ...
خیال، شبح، روح، منظر، ظاهر فریبنده سایر معانی: تاردیس، تیره پیکر، هر چیز خوف انگیز، دیو، مترسک، لولو، هیولا، وهم، توهم، نهازش، گمان پریشی، سایه ( مانند)، دروغین، تو خالی، پوچ، توهمی، نهازشی، ...
ملاقات کننده، مهمان، زائر، دیدارگر سایر معانی: شبح، روح، مهاجر، سیاح، سیار