ghastly
معنی
مخوف، ترسناک، ژیان، شوم، رنگ پریده، هولناک، خیلی
سایر معانی: وحشتناک، سهمگین، بسیار ترسناک، بسیار ناخوشایند، خیلی زننده، گست، بسیار بزرگ، فاحش، شبح مانند، روح مانند، (مهجور) وحشت زده، ترسیده
سایر معانی: وحشتناک، سهمگین، بسیار ترسناک، بسیار ناخوشایند، خیلی زننده، گست، بسیار بزرگ، فاحش، شبح مانند، روح مانند، (مهجور) وحشت زده، ترسیده
دیکشنری
شگفت انگیز
قید
very, many, much, extremely, far, ghastlyخیلی
صفت
pale, ghastly, wan, pallid, lurid, peakedرنگ پریده
terrible, appalling, gruesome, horrific, dreadful, ghastlyمخوف
terrible, shocking, terrific, ghastlyهولناک
ominous, grim, fateful, inauspicious, dire, ghastlyشوم
scary, terrible, formidable, fearsome, grim, ghastlyترسناک
fearsome, ferocious, ravening, fearful, frightful, ghastlyژیان
ترجمه آنلاین
وحشتناک
مترادف
abhorrent ، anemic ، appalling ، ashen ، awful ، bloodless ، cadaverous ، corpselike ، deathlike ، dim ، disgusting ، faint ، frightening ، frightful ، funereal ، ghostly ، ghoulish ، grim ، grisly ، gruesome ، haggard ، hideous ، horrendous ، horrible ، horrid ، livid ، loathsome ، lurid ، macabre ، mortuary ، nauseating ، offensive ، pallid ، repellent ، repulsive ، sepulchral ، shocking ، sickening ، spectral ، supernatural ، terrible ، terrifying ، uncanny ، unearthly ، unnatural ، unpleasant ، wan ، weak ، wraithlike