تسخیر، غلبه، برد، فتح و ظفر، برنده، دلکش سایر معانی: مبلغ برده شده، فاتح، پیروزمند، جذاب، گیرا، فریبا، برندگی، فریبنده [عمران و معماری] استخراج [فوتبال] برنده [زمین شناسی] استخراج معدن، حفار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] مشارکت برد برد
[زمین شناسی] ماکل نوری، ماکل کایرال.
[زمین شناسی] دو قلویی یا ماکل ترکیبی ماکل مرکب؛ یک نوع نادر دوقلویی در کوارتز که در آن ظاهراً چرخش 180 درجه به دور محور C با بازتاب روی 1/20 یا {0001} وجود دارد. محورهای بلوری موازی هستند ول ...
[برق و الکترونیک] دوقلوزایی اپتیکی آسیبی که در بلورهای کوارتز طبیعی ایجاد می شود . نواحی کوچک و غیر قابل استفاده ماده در هنگام برش بلور پیزوالکتریک جدا می شود.
[زمین شناسی] دوقلویی نوری نوعی دوقلویی در کوارتز که اجزای آن به صورت یک در میان، در سمت چپ یا راست یکدیگر قرار گرفته اند.مترادف: chiral twinning.
دوقلویی مکرر [زمینشناسی] تکرار سه یا چند بلور منفرد براساس یک قانون دوقلویی بر روی صفحات ترکیبی موازی
واژههای مصوب فرهنگستان
دوقلویی [فیزیک] [زمینشناسی] تشکیل یک بلور دوقلو از راه رشد یا تبدیل یا لغزش|||[فیزیک] رشد متقابل دو یا چند بلور براساس قانون دوقلویی ...
[زمین شناسی] محور دوقلو، محور دوقلویی.
دوقلوی پاروجه [زمینشناسی] دوقلویی که یک یا چند عنصر تقارن دارد
فریبا، جذاب، گیرا، هوس انگیز، اغواکننده، فریبنده، تطمیع کننده، وسوسه انگیز، افسونگر
مهربان، دلپذیر، شیرین سایر معانی: خوش طینت، رفیق دوست، دوستانه، (مهجور) دوست داشتنی، دلفریب، دوست داشتنی