همه چیز سایر معانی: مهم، مهند، و سایر چیزها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بریده نشده، قطع نشده، از هم جدا نشده سایر معانی: (به ویژه کتاب) صفحه بری نشده، حاشیه بری نشده، (جواهر) نتراشیده، تراش داده نشده [نساجی] نبریده-بریده نشده