بندرت، ندرتا، بسیار کم، خیلی کم سایر معانی: به ندرت، گهگاه، کم، کمتر [نساجی] به ندرت - ندرتاً - گاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوس، علاقه دمدمی، بوالهوسی، وسواس، تلون مزاج سایر معانی: رجوع شود به: whim، خواب و خیال، وهم، whimsey بوالهوسی