seldom
معنی
بندرت، ندرتا، بسیار کم، خیلی کم
سایر معانی: به ندرت، گهگاه، کم، کمتر
[نساجی] به ندرت - ندرتاً - گاهی
سایر معانی: به ندرت، گهگاه، کم، کمتر
[نساجی] به ندرت - ندرتاً - گاهی
دیکشنری
به ندرت
قید
rarely, seldom, sometimesبندرت
rarely, seldom, scarcelyندرتا
seldomبسیار کم
seldomخیلی کم
ترجمه آنلاین
به ندرت
مترادف
a few times ، every now and then ، from time to time ، hardly ، hardly ever ، in a few cases ، inhabitually ، irregularly ، little ، not often ، not very often ، occasionally ، on and off ، once in a blue moon ، once in a while ، rarely ، scarcely ، scarcely ever ، semioccasionally ، sometimes ، sporadically ، uncommonly ، unoften ، unusually ، whimsically