نم، گریستن، اشک ریختن، گریه کردن سایر معانی: پرژک، قطره های آب (روی چیزی جمع شدن)، (شیشه ی پنجره و غیره) عرق کردن، (زخم یا گیاه و غیره) آب پس دادن، لیچ افتادن، تراویدن، (با: for) سوگواری کرد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از ته دل گریه و زاری کردن
عزادار، عزادار، نالان، گریان سایر معانی: اشکبار، پر اشک، متمایل به گریه و زاری، تراونده، آب چکان، عرق ریز
همسازی پرّه [حملونقل هوایی] تنظیم نوک چرخانۀ بالگرد به سمت جلو یا عقب در صفحۀ دَوَرانی با استفاده از بازوی پسار
واژههای مصوب فرهنگستان
دودکش پاک کن، کسی که کارش پاک کردن لوله ی بخاری و شومینه است، بخاری پاک کن [بهداشت] دودکش پاک کن
[برق و الکترونیک] روبش افقی روبش باریکه ی الکترونی از چپ به راست در ثفحه ی لامپ تصویر کاتدی .
[برق و الکترونیک] روبش خطی نوعی روبش پرتو کاتدی که در آن باریکه با سرعت ثابت از یک طرف صفحه به طرف دیگر می رود و ناگهان به محل اولیه ی خود بر می گردد .
جارو، رفت و برگشت، وسعت میدان دید، روبیدن، روفتن، بسرعت گذشتن از، از این سو بان سو حرکت دادن، رفتن، زدودن، جاروب کردن سایر معانی: جارو کردن، (با هر چیز جارو مانند) زدودن، پاک کردن، کنارزدن، ...
[برق و الکترونیک] مولد جارو ابزار آزمایشگاهی که ولتاژ RF با بسامدی تولید می کند که در محدوده ی بسامدی معینی با سرعت سریع و ثابت تغییر می کند. این مولد سیگنال ورودی را برای مدار و قطعاتی که پ ...
اختلال روبشی [علوم نظامی] اختلالی که با عقب و جلو کشیدن باند باریکی بر روی باند نسبتا وسیعی از بسامدهای فعال ایجاد میشود
[برق و الکترونیک] نوسان ساز جارو 1. نوسان سازی که ولتاژ دندانه اره ای تولید می کند که می توان آن را برای منحرف کردن، باریکه الکترونی لامپ پرتو کاتدی منحرف کرد . آن را مولد محور زمان یا نوسان ...
[زمین شناسی] میله آهنی طویل که شاهین ماشین را به میل لنگ و چرخ پروانه وصل می کند