شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن سایر معانی: شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از بر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دورۀ پاک شدن [علوم دارویی] مرحلهای از مطالعه، بهویژه در کارآزماییهای درمانی، که در آن درمان قطع میشود و فرصت داده میشود تا اثرات دارو از بدن خارج شود و شر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] شیر شستشو [زمین شناسی] مجرای شستشو (سد)
شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب سایر معانی: شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تن ...
تحقیر، یاس، نومیدی شکست سایر معانی: سرخوردگی، نومیدی، سرازیر شدن هواپیما (پیش از فرود)، 1- پایین آوردن یا پایین بردن، 2- آهسته کردن، کند کردن، بطی کردن 3- مایوس کردن، سر خورده کردن، نومید کر ...
وضعیتی که در آن جریان بیشازحد سیال موجب خروج جامدات از حوض هوادهی یا زلالساز میشود [مهندسی محیط زیست و انرژی]
مرحلهای از مطالعه، بهویژه در کارآزماییهای درمانی، که در آن درمان قطع میشود و فرصت داده میشود تا اثرات دارو از بدن خارج شود و شرکتکننده به حالت اول در شروع ...