letdown
معنی
تحقیر، یاس، نومیدی شکست
سایر معانی: سرخوردگی، نومیدی، سرازیر شدن هواپیما (پیش از فرود)، 1- پایین آوردن یا پایین بردن، 2- آهسته کردن، کند کردن، بطی کردن 3- مایوس کردن، سر خورده کردن، نومید کردن
[نساجی] اصطلاح رقیق کردن رنگ و یا مواد کمکی رنگرزی
سایر معانی: سرخوردگی، نومیدی، سرازیر شدن هواپیما (پیش از فرود)، 1- پایین آوردن یا پایین بردن، 2- آهسته کردن، کند کردن، بطی کردن 3- مایوس کردن، سر خورده کردن، نومید کردن
[نساجی] اصطلاح رقیق کردن رنگ و یا مواد کمکی رنگرزی
دیکشنری
رها کردن
اسم
letdownنومیدی شکست
humiliation, contempt, disdain, scorn, humility, letdownتحقیر
despair, disappointment, discouragement, letdownیاس
ترجمه آنلاین
ناامید شدن
مترادف
anticlimax ، balk ، bitter pill ، blow ، chagrin ، comedown ، disgruntlement ، disillusionment ، frustration ، setback ، washout