fiasco
معنی
شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب
سایر معانی: شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تنگ شراب
سایر معانی: شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تنگ شراب
دیکشنری
شکست مفتضحانه
اسم
fiascoشکست مفتضحانه
fiascoناکامی
fiascoبطری شراب
ترجمه آنلاین
شکست
مترادف
abortion ، blunder ، botched situation ، breakdown ، debacle ، disaster ، dumb thing to do ، dumb trick ، embarrassment ، error ، failure ، farce ، flap ، flop ، mess ، miscarriage ، route ، ruin ، screwup ، stunt ، washout