(حین ارتکاب) غافلگیر کردن، گیر انداختن، غافلگیر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] مجموعه نرم افزاری برای تهیه نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی
بی خبر، ناگهان، ناخود اگاه، بی اطلاع، ناخود اگاهانه سایر معانی: غیر عمدی، ناخودآگاهانه، بی توجه، غافل، ناآگاه، ناگهانی، غفلتا، ناگاه، یواشکی، سراسیمه
دارایی منقول (مانند مبل و اتومبیل و دام و جواهرات) (نام کامل: chattel personal)، عقار، (در مورد ملک) مالکیت غیر مطلق، بیع شرع، مالکیت مشروط (نام کامل: chattel real)، غلام [حقوق] مال منقول، ه ...
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه، اندوختن، ذخیره کردن، انبار کردن سایر معانی: انباشتن، انباردن، (از چیزی) پرکردن یا شدن، (در انبار) به امانت سپردن، با گاژ کردن، ...
خود ستایی، کبر فروشی، شیک، خود فروشانهگام زدن، با تکبر راه رفتن سایر معانی: شق ورق راه رفتن، خرامیدن، سینه سپر کردن، دماغ خود را سر بالا کردن، با فیس و افاده گام برداشتن، نازیدن، به رخ (دیگر ...
کامیون، واگن روباز، مبادله، بارکش، معامله خردهریز، چرخ باربری، معامله کردن سایر معانی: (انگلیس) واگن باری، واگن بی سقف، (با کامیون) حمل کردن، باربری کردن، ماشین باری، (در اصل) چرخک (به ویژه ...