[نساجی] روش مارپیچ هوایی در ریسندگی اپن اند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] گرداب شکن
[آب و خاک] تجهیزات ضد گرداب
تاوۀ قطبی [علوم جَوّ] گردش چرخندی با مقیاس سیارهای، معمولا متمرکز در منطقۀ قطبی، در گسترهای از وَردسپهر میانی تا پوشنسپهر|||متـ . چرخ پیراقطبی circumpolar whirl||| تاوۀ پی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] ورتکس قطبی [آب و خاک] تاوه قطبی
تاوۀ غلتکی [علوم جَوّ] تاوۀ افقی پادگرد (counterrotating) که معمولا در لایۀ مرزی همرَفتی رخ میدهد
[آب و خاک] گردابه چرخشی
چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر، محفل، دور، حوزه، طوق، احاطه کردن، دور زدن، مدور ساختن، دور گرفتن سایر معانی: پرگر، برهون، پرهون، گردی، گردک، حلقه ی دوستان (و غیره)، جرگه، آویژگا ...
جریان مخالف، گرداب کوچک، چرخ زدن سایر معانی: (جریان چرخشی آب یا هوا یا گاز و غیره) گرداب، گردباد، گردابر، گردگاز، گرد دود، تنوره، چرخاب، آب ستون، بادستون، (آب و باد و ابر و غیره) حلقه وار حر ...
حلقه، پیچ، حلقه یا پیچ خوردن سایر معانی: چرخش، پیچ و تاب، چرخ و واچرخ، (برای تنظیم حرکت چرخ) چرخ لنگر، (نساجی) لنگر ماسوره، لنگر دوک، چرخه، دوک سره، (گیاه شناسی - جوانه زنی برگ یا گلبرگ به ط ...
تاوۀ افقی پادگرد (counterrotating) که معمولا در لایۀ مرزی همرَفتی رخ میدهد [علوم جَوّ]
گردش چرخندی با مقیاس سیارهای، معمولا متمرکز در منطقۀ قطبی، در گسترهای از وَردسپهر میانی تا پوشنسپهر|||متـ . چرخ پیراقطبی circumpolar whirl||| تاوۀ پیراقطبی circumpolar vor ...