وابسته به سلطنت ملکه ویکتوریا (1837-1901)، (دارای مشخصات تمدن و زندگی انگلیس در دوران ملکه ویکتوریا) محافظه کار، امل، محافظه کارانه، (معماری و غیره) سبک دوران ویکتوریا، مربوط به زمان سلطنت م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد سایر معانی: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده
چیز سایر معانی: هر وسیله یا اسباب کوچک (به ویژه ابزار فرضی)، توشه، چیزک، فلان چیز
(امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن
پریشانی، غصه سایر معانی: (شدید) اندوه، غم، حزن، اندوهبار، غم انگیز، مرارت، فلاکت، مصیبت، گرفتاری، بلا، (ندا) وای !، هیهات !، افسوس، وای بر، علامت اندوه و غم
انتقام، انتقام گرفتن، اشکار کردن سایر معانی: (دق دل و غیره) خالی کردن، درآوردن، (انتقام و غیره) گرفتن، بروز دادن، کینه یا خشم خود را اشکار کردن
باشوق وذوق، غیورانه
آماربرداری تفصیلی و گسترده از جنگل با هدف برنامهریزی در سطح منطقهای یا استانی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
آکوردی که فواصل صداهای آن از پایۀ آکورد بهترتیب سوم و پنجم و هفتم است|||متـ . آکورد معکوس سوم chord in third inversion [موسیقی]
آکورد سهصدایی بزرگی که یک فاصلۀ هفتم بزرگ از پایه به آن اضافه شده است|||متـ . آکورد هفتم بزرگ ـ بزرگ major-major seventh chord [موسیقی]
← آکورد هفتم نمایان [موسیقی]
پاسخی فنی و تازه به یک نیاز که نمود آن یک محصول یا یک فرایند یا روشی نوین باشد [حقوق]