widget
معنی
چیز
سایر معانی: هر وسیله یا اسباب کوچک (به ویژه ابزار فرضی)، توشه، چیزک، فلان چیز
سایر معانی: هر وسیله یا اسباب کوچک (به ویژه ابزار فرضی)، توشه، چیزک، فلان چیز
دیکشنری
ویجت
اسم
thing, stuff, object, matter, res, widgetچیز
ترجمه آنلاین
ویجت
مترادف
apparatus ، appliance ، contraption ، contrivance ، device ، doodad ، doohickey ، gizmo ، invention ، object ، thing ، thingamabob ، thingamajig ، tool ، whatchamacallit