متحد کردن، وصلت دادن، بهم پیوستن، ترکیب کردن، یکی کردن، متفق کردن سایر معانی: متحد کردن یا شدن، به هم پیوستن، یکی کردن یا شدن، هم پیوند کردن یا شدن، یگانستن، متصل کردن یا شدن، وصل کردن یا شد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایالات متحده
نیروی هوایی ایالات متحده ی امریکا
نیروی زمینی ایالات متحده ی امریکا
متفقا، متحدا، باتفاق، باهم
نامفهوم، بیمعنی
بی علاقه، بی دخل وتصرف
پیوسته، غیرمقطوع، دایم
[زمین شناسی] آلونیت، آلوم استون - فرمول شیمیایی و عناصر همراه : KAl3(SO4)2(OH)6 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفوسالت - سیستم تبلور: تریگونال - سختی: 3.5 – 4 - رنگ: سفید و خاکستری مایل به ق ...
[زمین شناسی] برونیت - ترکیب شیمیایی :Mn2O3.MnSiO3 - درصد مواد:Mn2O8=78.34% MnO=11.73% SiO2=9.93% با انکلوزیون Fe,Ca,B,Ba - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:اکسید - رخ:کامل، مطابق با /111/ - ...
قاضی کل دیوان عالی امریکا، رئیس دیوان عالی
جدا کردن، باهم بیگانه کردن، نفاق انداختن سایر معانی: غیرمتحد شدن یا کردن، ناهمبسته شدن یا کردن، (از هم) جدا کردن یا شدن، بخش شدن، منفصل شدن یا کردن، چند پارچه شدن یا کردن، نفاق افکنی کردن، د ...