جنگ نامتعارف [علوم نظامی] طیف وسیعی از عملیات نظامی و شبهنظامی درازمدت که نیروهای بومی معمولا غیرنظامی آن را به انجام میرسانند و سازماندهی و آموزش و تجهیز و پشتیبانی و هدای ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پوسته پوسته، ورقه ورقه، برفکی، ورقه شونده، فلسی سایر معانی: لایه لایه، پوستک دار، دانه دانه (مثل دانه های برف یا شوره ی سر)، فلس فلس، دانه دانه شونده، پوسته پوسته شونده [عمران و معماری] پولک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوالهوس، دمدمی، غریب وعجیب
بد بو، بوی ناه گرفته سایر معانی: (محلی) بد بو، دارای بوی نم و کپک زدگی، (انگلیس - خودمانی) شیک، وابسته به موسیقی ((بلوز)) یا موسیقی مذهبی، (خودمانی) قدیمی مسلک، عجیب و غریب، غیر عادی، نا روا ...
وافر، سخی، روشن فکر، ازاده، زیاد، دارای سعه نظر، نظر بلند، جالب توجه، ازادی خواه، معتدل سایر معانی: وابسته به علوم انسانی، گشاده دست، سخاوتمند، دست و دل باز، دهشگر، فراوان، (تفسیر یا ترجمه) ...
مخالفت، عدم موافقت، عدم رعایت، ناهمنوایی، ناپیروی سایر معانی: ناهمرنگی (با جماعت)، سنت گریزی، (انگلیس - n بزرگ) مخالفت با کلیسای انگلیکان، عدم تشابه، معاندت [عمران و معماری] ناهماهنگی [زمین ...
(خودمانی) 1- خل، دیوانه 2- غیر عادی، عجیب و غریب
(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
بی ارزش، بد نام سایر معانی: شلخته، بد لباس
غرابت سایر معانی: شگفتی، شگرفی، بیوارگی، بیگانگی